جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای مادران

فرزانه ولی زاده، عزیزالله باطبی، ابوالقاسم پوررضا، آزاده دیلمی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: تالاسمی ماژور یکی از شایعترین اختلالات ژنتیکی اتوزومال مغلوب در دنیاست. از این رو در برنامه های پیشگیری در اولویت قرار دارد. انجام غربالگری تالاسمی در زمان ازدواج ،یکی از موفق ترین گام­های پیشگیری ازبروز بیماری تالاسمی در کشور می باشد.

روش­کار: این تحقیق، یک مطالعه توصیفی – تحلیلی مداخله­ای است که طی دو مرحله در شهرستان بابلسر انجام شده است، در مرحله اول مطالعه توصیفی گذشته نگری است که طی آن به بررسی علل زمینه ساز بروز بیماران تالاسمی زیر ۱۸ سال (متولدین سال­های بعد از سال ۱۳۷۶) پرداخته و در مرحله دوم روش مطالعه تحلیلی مداخله­ای است که با انجام غربالگری مجدد تالاسمی که همراه با آزمایشات قبل بارداری یا اوایل بارداری انجام شده، می­باشد.

نتایج: مرحله اول این بررسی، مطالعه توصیفی مقطعی است که بر روی پرونده ۲۵ بیمار تالاسمی زیر ۱۸ سال انجام شد که ۱۵ بیمار (۶۰%) والدین شان مزدوجین قبل از ۱۳۷۶ بوده­اند که والدین ۴ بیمار (۱۶%) دارای فرزند تالاسمی ماژور بودند (). والدین ۱۰ بیمار دیگر (۴۰%) مزدوجین بعد از سال ۷۶ بوده­اند (). با توجه به نتایج فوق، در مرحله دوم تحقیق، از مهرماه سال ۸۵ یک برنامه مداخله­ای تحت عنوان غربالگری تالاسمی بر روی ۹۷۵۰ نفر از مادران باردار و یا پیش از بارداری انجام شد، که نتایج این برنامه مداخله­ای، شناسائی ۲۰ زوج ناقل بتا تالاسمی جدید، شامل: ۱۰ زوج از مزدوجین قبل از ۱۳۷۶ و ۱۰ زوج از مزدوجین بعد از ۱۳۷۶ (بدون مجوز رسمی ازدواج، خطای آزمایشگاهی و هموگلوبینوپاتی ها)، که پس از شناسائی این ۲۰ زوج ناقل بتا، در اسرع وقت ارجاع به مرکز ژنتیک شدند که از تولد ۴ نوزاد تالاسمی ماژور پیشگیری شد.

نتیجه گیری: با توجه به بررسی نتایج این مداخله در ۹ سال اخیر (۹۴-۱۳۸۵)، با شناسایی بهنگام، از تولد ۴ نوزاد تالاسمی پیشگیری نمود که در مقایسه بروز ۱۸ نوزاد تالاسمی در ۹ سال قبل از اجرای طرح مذکور (۱۳۷۷-۸۵) به روش (before-after RCT-)،  می­توان به ارزشمندی این طرح پی برد.


میرمسعود فاطمی، نرگس حمزه نژاد،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط بین دین داری با افسردگی در بین مادران کودکان بستری در بخش انکولوژی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفته است.

روش کار: ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دین داری (Khodayarifard ۲۰۱۲) و پرسشنامه افسردگی (Beck et al. ۲۰۰۰) بود. نمونه آماری شامل ۱۱۵ نفر از مادران کودکان بستری در بخش انکولوژی بود که پرسشنامه ها در یک دوره ۶ ماه بین آنها توزیع شد.

نتایج: یافته ها نشان داد که بین افزایش سطح دین داری و کاهش افسردگی رابطه مثبتی وجود دارد. همچنین از بین متغیرهای جمعیت شناختی، درآمد با میزان افسردگی ارتباط آماری معنی داری وجود دارد و در دیگر متغیرهای جمعیت شناختی با افسردگی مادران ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت، همچنین بین میزان درآمد و وضعیت اشتغال مادر (مادران شاغل) با دین داری ارتباط آماری معنی داری وجود داشت.

نتیجه گیری: هرچه سطح دین داری در مادران افزایش پیدا می کند، افسردگی در آنها کاهش می‌‌یابد. همچنین پیشنهاد می شود پژوهش های مشابه ای با متغیرهای اضراب و بیمارهای روانی وابسته به آن با متغیر دین داری در جامعه آماری فوق صورت گیرد.


علی صفری مرادآبادی، تیمور آقاملایی، علی رمضانخانی، سکینه دادی پور،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت به ظرفیت کسب، پردازش، درک اطلاعات اساسی و خدمات مورد نیاز جهت تصمیم گیری های مناسب در زمینه سلامت اطلاق می گردد. با توجه به اهمیت بالای سواد سلامت در دوران بارداری و تاثیر مستقیم آن بر روی جنین، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سواد سلامت زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بندرعباس در سال۱۳۹۴ انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی بود و بر روی ۲۵۰ زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بندرعباس به  روش نمونه گیری ترکیبی از خوشه ای و تصادفی ساده با استفاده از پرسشنامه سواد سلامت عملکردی بالغین صورت گرفت. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار آماری SPSS۱۶و با استفاده از آزمون های آماری استنباطی تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج :میانگین سنی مادران باردار ۴۵/۷±۶۱/۳۱ بود. ۲/۲۷% سواد سلامت ناکافی، ۸/۲۰% مرزی و ۵۲% سواد کافی داشتند. سواد سلامت با  تحصیلات (۰۰۱/۰>p)، سن (۰۰۱/۰>p)، شغل (۰۰۱/۰>p) و نحوه مراقبت­های دوران بارداری (۰۰۱/۰>p) ارتباط معنی­دار داشت.
نتیجه گیری: یافته­ها نشان داد سواد سلامت مادران در حد ناکافی و مرزی بود. لذا تجدید نظر مواد آموزشی به زبان ساده و ارائه آموزش شفاهی و تصویری به زنان باردار، علاوه بر مواد آموزشی مکتوب که به صورت پوستر، پمفلت و بروشور در اختیار آنها داده شده است و همچنین ارتقاء مهارت­های ارتباطی بین کارکنان بهداشتی و مادران توصیه می شود.
 
معصومه مجدپور، محسن شمس، سعادت پرهیزکار، علی موسوی زاده، زهرا رحیمی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش مسایل جنسی یکی از نیازهای آموزشی نوجوانان است و مادران می توانند نقش کلیدی در آموزش این مسایل به دختران خود داشته باشند. این مطالعه با هدف طراحی، اجرا و ارزیابی یک برنامه مهارت آموزی برای مادران با هدف آموزش مسایل جنسی به دختران نوجوان خود در شهر ماهشهر انجام شده است.
روش‌کار: این کارآزمایی میدانی از شهریور تا اسفند ۱۳۹۳ بر روی ۱۴۰ نفر مادر دارای دختر نوجوان ۱۲ تا ۱۸ ساله انجام شد. برای جمع آوری داده‌های مورد نیاز از دو پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا شده استفاده شد. پرسشنامه اول با پرسش از دختران نوجوان مهارت های ارتباطی مادران را می سنجید و پرسشنامه دوم با پرسش از مادران سطح آگاهی و نگرش آنان درباره مسایل جنسی و مهارت های ارتباطی آنها را ارزیابی می کرد. براساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، مداخله آموزشی برای مادران به صورت سه جلسه آموزش حضوری طراحی و اجرا شد و داده های قبل و سه ماه بعد از مداخله با هم مقایسه گردید. 
نتایج: مقایسه قبل و سه ماه بعد از مداخله نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین امتیازات آگاهی و (۰۱/۰>p) و نگرش (۰۱/۰>p)  مادران ایجاد شد ولی مهارت‌های ارتباطی تفاوت معناداری نداشت (۳۷/۰=p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله آموزشی طراحی شده بر بهبود آگاهی و نگرش موثر بود، ولی ارتقاء مهارت های ارتباطی به عنوان عامل مهم در مهارت آموزی مادران برای آموزش مسایل جنسی به دختران خود، نیاز به جلسات آموزشی پیوسته، منظم و همراه با تجربه و تمرین دارد.
شبنم هاشمی بخشی، زهرا جلیلی، محمود محمودی مجدآبادی فراهانی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه لزوم آگاهی دادن به کودکان و نوجوانان در سنین مختلف، درباره مسائل جنسی، بیشتر از زمان های گذشته احساس می شود. آموزش و مراقبت جنسی؛ مانند هر آموزش اصیل دیگر؛ باید به جا و به موقع انجام گیرد. از طرف دیگر، این آموزش بایستی بر اساس برنامه نظام مند و مدل های آموزشی صورت پذیرد تا نتایج مطلوب حاصل گردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی براساس مدل بزنف بر مهارت مادران در خصوص مراقبت جنسی از کودکانشان، تهران ۹۶ ۱۳۹۵ انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه که به صورت مداخله ای- نیمه تجربی با گروه غیر مداخله انجام شد ۹۶ مادر دارای کودک پیش دبستانی
( ۶-۵ ساله) از پیش دبستانی های شهر تهران انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. مادران به صورت تصادفی، به دوگروه مداخله و گروه غیر مداخله تقسیم شدند.ابزار بررسی پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس مدل بزنف شامل  دو بخش (سوالات دموگرافیک) و سازه های (نگرش، هنجارهای انتزاعی، عوامل قادرکننده، قصد رفتاری و رفتار) بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون بر اساس نیازهای آموزشی، برنامه و محتوای آموزشی مبتنی بر مدل بزنف تهیه و در گروه  مداخله به اجرا در آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار
SPSS ۲۳ و آزمون های پارامتری t و آزمون ناپارامتری من-ویتنی وآزمون کای-دو صورت گرفت.

نتایج: میانگین نمره نگرش، هنجارهای انتزاعی، قصد رفتاری و رفتار در هر دو گروه قبل از مداخله اختلاف معنی داری نداشت. اما نتایج بعد از آموزش اختلاف معنی داری را در میانگین نمره نگرش، هنجارهای انتزاعی، قصد رفتاری و رفتار نشان داد (۰۰۱/۰>p). عوامل قادر کننده در هر دو گروه قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری را نشان نداد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که مداخله آموزشی بر اساس مدل بزنف بر مهارت مادران در خصوص مراقبت جنسی از کودکانشان می­تواند بر نگرش، هنجارهای انتزاعی، قصد رفتاری و رفتار مادران تأثیرگذار باشد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb