جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای شاهدی

اکبر فتوحی، شاهرخ ایزدی، مهشید ناصحی، کورش هلاکویی نائینی، سیدرضا مجدزاده،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده

سوء تغذیه و اختلال رشد شاخص گویایی از وضعیت بهداشتی جامعه است و براساس مطالعه ای که بر روی شاخص های تن سنجی کودکان زیر پنج سال ایرانی انجام شده است، از این لحاظ استان هرمزگان از ضعیفترین استان های کشور است، بطوری که ۲۳,۸% کودکان زیر پنج سال این استان دچار کم وزنی متوسط و شدید هستند. مطالعه حاضر با روش مورد شاهدی به بررسی علل سوء تغذیه در کودکان ۶ تا ۳۰ ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بندرعباس پرداخته است. در این مطالعه ۱۵۸ کودک (مورد) با شاخص وزن برای سن زیر ۱- انحراف معیار از میانگین استاندارد NCHS/WHO و ۲۵۸ کودک (شاهد) دارای شاخص وزن برای سن بالای ۱- انحراف معیار، مورد بررسی قرار گرفته اند. هیچ فاکتوری بین دو گروه یکسان نشده است، با این حال توزیع جنسی دو گروه به هم شبیه بوده و تنها سن گروه مورد، بطور متوسط ۲.۶۲ ماه بیشتر از گروه شاهد بوده است (P=۰.۰۰۰). از بین فاکتورهای مورد بررسی، سنوات تحصیلی مادر و پدر رابطه معنی داری با اختلال رشد کودکان نشان داده است (P=۰.۰۰۵)، بطوری که در گروه مورد، متوسط تحصیلات مادر و پدر پایین تر از گروه شاهد بود. وضعیت اشتغال مادر در دو گروه شبیه هم بوده است، درحالی که وضعیت اشتغال پدر در دو گروه که بعنوان شاخصی از وضعیت اقتصادی اجتماعی آنها است متفاوت بوده است (P=۰.۰۸۳). در این مطالعه بین بعد خانوار، رتبه تولد کودک، فاصله سنی کودک مورد مطالعه از کودک قبلی، سن شروع تغذیه کمکی، نوع تغذیه کمکی، سابقه واکسیناسیون، سابقه مصرف سیگار توسط پدر و مادر و سابقه استفاده از مهدکودک با سوء تغذیه ارتباطی مشاهده نشده، اما گروه مورد بطور متوسط ۱.۷ بار بیشتر از گروه شاهد سابقه بیماری اخیر داشته است (CI۹۵%: ۱.۰۷-۲.۵۷ و OF=۱.۶۶). دفعات توزین ثبت شده کودکان در کارت رشد آنان در ۶ ماه گذشته، در دو گروه مقایسه شد و بعد از حذف اثر سن، میانگین دفعات توزین در کودکان گروه مورد ۰.۶۴ بار کمتر از کودکان شاهد بوده است (P=۰.۰۰۰). این امر بیانگر پایش ضعیفتر کودکان دچار سوء تغذیه می باشد. در تفسیر نتایج این مطالعه باید طیف محدود سنی مطالعه شده (۶ تا ۳۰ ماه) که عمدتا در دوران شیرخوارگی می باشد مورد توجه قرار گیرد. در مجموع تحصیلات و شغل پدر و مادر به عنوان شاخصی از وضعیت اقتصادی اجتماعی، وجود سابقه بیماری های اخیر در کودک و پایش وضعیت رشد کودک رابطه معنی داری با اختلال رشد کودکان مورد مطالعه داشته است که این نتایج دلالت بر اهمیت عوامل غیر تغذیه ای در مبارزه با سوء تغذیه کودکان دارد.


کورش هلاکویی نایینی ، علی اردلان ، محمود محمودی ، عباس متولیان ، یوسف یحیی پور ،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان جهان و ایران به شمار می رود. تفاوت بروز این سرطان در نواحی مختلف جهان، نیاز به انجام مطالعات در نقاط مختلف را برای روشنتر شدن نقش عوامل موثر مطرح می کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل خطر سرطان پستان در زنان استان مازندران انجام شده است.

روش کار: در بهار و تابستان ۱۳۸۳، مطالعه مورد - شاهدی در استان مازندران بر اساس سیستم ثبت سرطان ایستگاه تحقیقات بهداشتی بابل انجام شد. ۲۵۰ نمونه مبتلا به سرطان پستان تایید شده با بیوپسی و ۵۰۰ شاهد همسان شده فردی برای فاکتور سن با فاصله ۳ سال، در همسایگی موردها بررسی شدند. برای آنالیز داده ها نسبت های شانس خام و تعدیل شده با حدود اطمینان %۹۵ مربوطه با استفاده از مدل لجستیک شرطی محاسبه شدند.

نتایج: در این مطالعه ۲۵۰ نمونه بروز مبتلا به سرطان پستان و ۵۰۰ شاهد همسان شده بررسی شدند. سن در گروه مورد دارای میانگین ۴۸,۷ با انحراف معیار ۱۱.۳۷±، میانه ۴۸ و حداقل ۲۲ و حداکثر ۸۰ سال و در گروه شاهد دارای میانگین ۴۸.۰ با انحراف معیار ۱۱.۴۶±، میانه ۴۷.۵، حداقل ?? و حداکثر ۷۷ سال بود. در تحلیل چند متغیره، فاکتورهای زیر به عنوان عوامل خطر ابتلا به سرطان پستان مشخص شدند: سطح تحصیلات دانشگاهی (نسبت به بی سواد) %۹۵ CI: ۱.۷۳ - ۲۰.۰۹) و (OR=۵.۸۹، سابقه یائسگی %۹۵ CI: ۲.۲۹ - ۶.۹۱) و (OR=۳.۹۸، سابقه سقط تحریکی %۹۵ CIL ۱.۰۹ - ۲.۲۲) و (OR=۱.۵۶ و BMI بالاتر %۹۵ CI: ۱.۰۱ - ۱.۰۳) و (OR=۱.۰۲). همچنین مدت طولانی تر شیردهی به عنوان عامل محافظت کننده %۹۵ CI: ۰.۹۹۰-۰.۹۹۹) و (OR=۰.۹۹۵ نشان داده شد.

نتیجه گیری: عوامل موثری که قابلیت تغییر دارند می توانند مورد توجه مداخلات مبتنی بر جامعه و برنامه ریزی مداخلات پیشگیری سرطان پستان قرار گیرند. در این راستا آگاه سازی جامعه در خصوص نقش BMI بالا و انجام سقط تحریکی در افزایش شانس سرطان پستان، یا نقش موثر شیردهی در محافظت زنان از این سرطان می تواند در استان مازندران مورد توجه باشد.


ابوالقاسم پوررضا، آتنا برات، مصطفی حسینی، علی اکبری ساری، حبیب عقباتی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده‌ا‌ند که وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد با خطر ناتوانی و مرگ‌و‌میر ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی ارتباط تنگاتنگی دارد. مطالعه حاضر به‌ منظور تعیین عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر بیماری انسداد عروق کرونر در افراد کمتر از ۴۵ سال در بیمارستان قلب شهید رجایی صورت گرفت.

روش کار: در این مطالعه مورد-شاهدی ۱۰۰بیمار زیر ۴۵ سال مبتلا به انسداد عروق کرونر بستری شده در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران طی نیمه دوم سال۱۳۸۶ و نیمه اول سال ۱۳۸۷ با ۱۰۰ شاهد همسان شده از نظر سن و جنس از میان همراهان بیماران مادرزادی سرپایی یا بستری در همان بیمارستان مقایسه شدند. جهت برآورد خطر عواملی چون سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، گروه درآمدی، انزوای اجتماعی، حمایت اجتماعی، استرس، فعالیت فیزیکی، وضعیت تغذیه، استعمال دخانیات و موارد مشابه از شانس نسبی و حدود اطمینان ۹۵% استفاده گردید. جهت مقایسه میانگین‌ها از آزمون تی- تست و برای برآورد میزان اثرات متغیرهای مؤثر مورد بررسی در حضور یکدیگر از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.

نتایج: میانگین سنی بیماران ۲/۴۱ سال و ۸۵% آنها مرد بودند. استعمال دخانیات با برتری نسبی(Odds Ratio) ۲/۷(۲/۱۴-۷/۳=CI ۹۵%) با افزایش خطر انسداد عروق کرونر همراه بود. هم‌چنین معلوم شد که تحصیلات دیپلم و بالاتر با برتری نسبی ۹/۳(۹/۷-۹/۱=CI ۹۵%) و مصرف حداقل ۷ وعده میوه و سبزی در هفته با برتری نسبی ۷/۲(۴/۷-۰۱/۱=CI ۹۵%) نقش حفاظتی را به دنبال دارند. نوع شغل، درجه شغلی و میزان فعالیت فیزیکی رابطه معنی‌داری را با بیماری مورد بررسی نشان دادند. میانگین شاخص توده بدنی نیز در هر دو گروه متفاوت بود. ارتباط معنی‌داری بین میزان استرس، حمایت اجتماعی، انزوای اجتماعی و گروه درآمدی با بیماری انسداد عروق کرونر مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: استعمال دخانیات، سطح تحصیلات و مصرف میوه‌ها و سبزیجات به‌عنوان مهم‌ترین عوامل اقتصادی- اجتماعی بیماری انسداد عروق کرونر معرفی شدند. لذا سیاستگذاری و برنامه‌ریزی در سطوح بالای سازمانی، جهت بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد جامعه خصوصاً افراد کمتر از ۴۵ سال ضروری به‌نظر می‌رسد.


بهاره حاجی زاده، فاطمه صداقت، بهرام رشیدخانی، سهیلا میرزاییان، سید مجید معاشری، آناهیتا هوشیار راد، مصطفی میرقطبی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی رابطه عوامل تغذیه­ای با سرطان سلول­های سنگفرشی مری squamous-cell) carcinoma)  در استان کردستان انجام شد.

روش ­کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۴۷ بیمار مبتلا به سرطان سلول­های سنگفرشی مری (مورد) و ۹۶ بیمار فاقد سرطان مری (شاهد) شرکت کردند. اطلاعات تغذیه­ای از طریق یک پرسشنامه معتبر نیمه کمی  مورد ارزیابی قرار گرفت.  برای تخمین  نسبت برتری (Odds Ratio) و فاصله اطمینان ۹۵ درصد از رگرسیون لجستیک استفاده شد.

نتایج: میانگین نمای توده بدنی (۳/۲۵ در برابر ۴/۲۰) و سطح تحصیلات در گروه شاهد بالاتر بود. حال آنکه سابقه علائم رفلاکس و مصرف سیگار در گروه مورد بالاتر بود. در سهک (Tertile) سوم مصرف میوه­ها اثر محافظتی علیه سرطان سلول­های سنگفرشی مری مشاهده شد ( نسبت برتری ۱۳/۰ با فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۰۴/۰ تا ۴۵/۰ و ۰۰۱/۰=p). در گروه میوه­ها، برای موز، کیوی و پرتغال ارتباط معکوسی مشاهده شد (pروند به ترتیب ۰۳/۰ ،۰۲/۰ و ۰۱/۰). اثر مصرف سبزی­ها روی سرطان سلول­های سنگفرشی مری معنی­دار نبود، ( نسبت برتری ۶۶/۰ با فاصله اطمینان ۹۵درصد : ۲۳/۰ تا ۸۷/۱) گرچه در سهک سوم مصرف سبزی­ها کاهش خطر این نوع سرطان مشاهده شد. در مورد بقیه مواد غذایی رابطه معنی­داری مشاهده نشد.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر ارتباط معکوس منحصراً بین مصرف میوه­ها و سرطان سلول­های سنگفرشی مری را نشان داد.


شهناز ریماز، شکرالله محسنی، عفت السادات مرقاتی خویی، مریم دستورپور، فاطمه اکبری،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: عود بعد از درمان سوء مصرف مواد از مشکلات شایع نظام کنترل و پیشگیری از اعتیاد است.٨٠ درصد از معتادان، کمتر از ٦ ماه مجددا به مصرف مواد روی می­آورند. هدف این مطالعه تعیین عوامل موثر بر عود سوء مصرف مواد در معتادان مراجعه کننده به دو مرکز ترک اعتیاد شهر تهران می­باشد. روش ­کار: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی ۱۶۰ نفر مورد عود و ۱۶۰ نفر شاهد انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه­ای محقق ساخته بود. از آزمون­های کای دو، نسبت برتری (OR) و رگرسیون لجستیک برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایج:
در این مطالعه، نسبت برتری برای بررسی ارتباط عود سوء مصرف مواد با سیگاری بودن بعد از ترک ۱۴/۷ (۲۴۴/۱۳- ۸۵۵/۳CI :)، مشغولیت ذهنی نسبت به مصرف مواد ۷۶/۶ (۶۷۸/۱۱ – ۹۱۵/۳ CI :)، معاشرت با دوستان معتاد ۳۸/۶ (۳۹۸/۱۰ – ۹۲۱/۳CI :)، ضعف و بی­حالی ۹۳/۳ (۳۰۵/۶ -۴۴۶/۲ CI :) و مشاجرات خانوادگی ۰۴/۲ (۳۸۵/۳- ۲۲۷/۱CI:) بود. در افراد مصرف کننده تریاک و شیره نسبت به کراک و شیشه شانس کمتری (۲۰۸/۰. OR= ,۳۳۶/۰ - ۱۲۸/۰. CI :) برای عود سوء مصرف داشتند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه ارتباط بین متغیرهای فردی، اجتماعی، روانی و طبی و عود سوء مصرف را نشان می­دهد. نتایج این مطالعه پیشنهاد می­کند که مشاوره و رویکردهای درمانی در خانواده، پایش و مراقبت طولانی مدت از درمان شدگان، و برنامه­های حفاظتی و مراقبتی در درمان­های اعتیاد ادغام شود تا از اثر عواملی مانند مشاجره خانوادگی، فشار همسانان، بر عود اعتیاد بکاهد.
مریم بهروز، زهره حسینی، فاطمه صداقت، مهسا صوفی، بهرام رشیدخانی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

  زمینه و هدف : تغذیه یکی از عوامل احتمالی در سبب شناسی بیماری ام اس است. مطالعه ی مورد- شاهدی حاضر، با هدف بررسی رابطه بین هر یک از گروه های غذایی با بیماری ام اس در شهر تهران صورت گرفت.

  روش کار: در این مطالعه مورد-شاهدی مبتنی بر بیمارستان، اطلاعات اجتماعی-اقتصادی، عوامل سبک زندگی و دریافت های غذایی ۷۰ بیمار مبتلا به ام اس و ۱۴۰ شاهد که از لحاظ سن و جنس با گروه مورد همسان شده بودند، از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردید. تمام آزمون های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ انجام شد. برای محاسبه نسبت برتری (OR) از رگرسیون لجستیک استفاده شد.

  نتایج: پس از تعدیل اثر متغیر های مخدوش کننده، افراد در بالاترین سهک مصرف گروه میوه ها، گوجه فرنگی، سایر سبزیجات و روغن های مایع به طور معنی داری و به ترتیب: ۶۸%(نسبت برتری=۳۲/۰ با فاصله اطمینان ۹۵ %:۷۹/۰-۱۳/۰)، ۸۲% (نسبت برتری= ۱۸/۰ با فاصله اطمینان ۹۵%:۶۵/۰-۰۵/۰)، ۶۱% (نسبت برتری=۳۹/۰ با فاصله اطمینان ۹۵%:۹۳/۰- ۱۶/۰) و ۹۴%(نسبت برتری=۰۶/۰ با فاصله اطمینان ۹۵%: ۵۸/۰-۰۸/۰) شانس کمتری برای ابتلا به بیماری ام اس داشتند. از طرف دیگر، افرادی که در بالاترین سهک مصرف روغن جامد و نوشابه قرار داشتند، به طور معنی داری و به ترتیب ۵۸/۱ برابر و ۸۷/۱ برابر شانس بیشتری برای ابتلا به بیماری ام اس داشتند (۰۵/۰ > p ).

  نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه از نقش احتمالی تغذیه در پیشگیری از بیماری ام اس حمایت می نماید .


امین دوستی ایرانی، بتول اخوت، زهرا چراغی، مژگان طلایی، الهام احمدنژاد، محمد مهدی گویا، محمد سروش، حسین معصومی اصل، کورش هلاکویی نائینی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماری‌های منتقل شونده از راه آب و غذا از عوامل مهم ابتلا به اسهال و مرگ در سراسر جهان محسوب می‌شوند. هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر بر تداوم موارد اسهالی پس از فاز انفجاری اپیدمی گسترده بیماری اسهالی در استان یزد بود.

  روش کار: این مطالعه مورد شاهدی بر اساس موارد جدید رخداد بیماری اسهال از ۰۴/۰۶/۱۳۹۲ تا ۱۲/۰۶/۹۲ طراحی شد. در کل، ۶۹ فرد مبتلا به اسهال و ۱۳۸نفر شاهد وارد مطالعه شدند. روش‌ رگرسیون لجستیک شرطی در سطح اطمینان ۹۵ ٪ برای تحلیل داده‌ها استفاده گردید.

  نتایج: میزان بروز این بیماری بطور کلی ۷۹/۱۳ به ازای هر هزار نفر جمعیت بود. حضور یک فرد مبتلا به گاستروآنتریت در خانواده
(۶۳/۳= نسبت برتری mouseover="function onmouseover() { msoCommentShow('_anchor_۱','_com_۱') }" onmouseout="function onmouseout() { msoCommentHide('_com_۱') }" href="#_msocom_۱">[H۱] با ۹۵ ٪ فاصله اطمینان ۴۳/۱ تا ۲۰/۹) مهمترین عامل تداوم ابتلا به گاستروآنتریت بود. عواملی همچون تحصیلات پایین (۷۵/۱=نسبت برتری با ۹۵٪ فاصله اطمینان ۴۳/۰ تا ۱۱/۷)، سابقه مسافرت (۵۵/۱=نسبت برتری با ۹۵٪ فاصله اطمینان ۶۴/۰ تا ۷۳/۳)، سابقه تماس با فرد بیمار (۹۳/۱=نسبت برتری با ۹۵٪ فاصله اطمینان ۷۲/۰ تا ۱۴/۵) و مصرف غذای بیرون از منزل (۳۷/۱=نسبت برتری با ۹۵٪ فاصله اطمینان ۶۴/۰ تا ۹۲/۲) نیز نسبت برتری ابتلا به بیماری را افزایش می‌دادند ولی اثر آنها از نظر آماری معنی‌دار نبود.

  نتیجه‌گیری: در این مطالعه مهمترین عامل مؤثر بر تداوم ابتلا به بیماری سابقه تماس با فرد مبتلا به بیماری در خانواده بود که نشان دهنده انتقال فرد به فرد، عدم رعایت بهداشت فردی توسط بیماران و اطرافیان آنها در خانواده و در نتیجه انتقال بیماری می‌باشد. بنابراین نقش آموزش و اطلاع رسانی مسئولین بهداشتی در خصوص راههای انتقال و پیشگیری از بیماری‌های اسهالی در کنترل طغیان‌های ناشی از راه آب و غذا می‌تواند بسیار مؤثر باشد.


  [H۱] توصیه می شود به جای اصطلاح "نسبت شانس" از عبارت "نسبت برتری" استفاده شود.

  در تمام متن به جای نسبت شانس از نسبت برتری استفاده شد.


مریم نورآوران فیض آبادی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی، علی تقی پور،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی عروقیCVD)) عامل بیشترین مرگ‌ومیر در جهان است و در سال ۳/۱۷میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست می‌دهند که بیش از ۷۵% از این مرگ‌ها در کشورهای کم و متوسط درآمد رخ می‌دهد. گرچه مطالعات گسترده­ای در تعیین عوامل خطر این بیماری­ها صورت گرفته اما مطالعات محدودی جهت بررسی این عوامل با روش چند سطحی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی با استفاده از رویکرد چندسطحی و مقایسه عملکرد رگرسیون لجستیک چند سطحی و معمولی در تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد با توجه به ساختار سلسله مراتبی داده ها می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت موردی- شاهدی با ۱۰۹۱نمونه از مطالعه  همگروهی آینده نگر" PERSIAN cohort study in Mashhad University of Medical Sciences" در سال ۱۳۹۷ طراحی شد. گروه مورد۱۵۲ نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی با تشخیص قطعی می باشند و ۹۳۹ نفر از میان کارکنان، افرادی که تا آن زمان هم چنان به بیماری قلبی عروقی دچار نشده‌اند به ‌عنوان شاهد (Control) وارد مطالعه شده اند که هر دو گروه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. بعد از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها وارد نرم‌افزار Stata شد و مورد تجزیه ‌و تحلیل آماری قرار گرفت. جهت توصیف متغیرها از فراوانی و درصد و در تحلیل از آنالیز رگرسیون لجستیک تک سطحی و دو سطحی در سطــح ۰۵/۰= α استفاده شده است.
نتایج: آنالیز چندگانه نشان داد که متغیرهای پرفشاری خون، مصرف سیگار، قند خون ناشتا و کلسترول جزو عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی محسوب شده و ارتباط معنی داری با این بیماری دارند. در مدل رگرسیون لجستیک دو سطحی، نسبت شانس ابتلا به بیماری قلبی عروقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون ۹۳/۳ برابر افراد با فشار خون نرمال با فاصله اطمینان (۲۸/۶- ۶۴/۲) به دست آمد. خطر مذکور در افراد مصرف کننده سیگار (۰۹/۳-۱۱/۱)۸۵/۱برابر غیرسیگاری ها بود. همچنین، در افرادی که قندخون ناشتا آنها بالابود (دیابت ناشناخته/دیابت کنترل نشده)  نسبت شانس ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی (۱۸/۶- ۱۸/۱) ۷/۲ برابر افراد نرمال به دست آمد. متغیرهای نمایه توده بدنی، ابتلا به دیابت (کنترل شده یا نشده)، تری گلیسیرید از نظر آماری معنی­دار نبودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب مدل آماری می­تواند بر نتایج به دست آمده از یک مجموعه داده تاثیرگذار باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان دهنده شیوع بالای برخی عوامل خطرساز بیماری قلبی عروقی در کارکنان می باشد. نکته بسیار مهم در مطالعه فوق پایین بودن فعالیت فیزیکی کارکنان و بالتبع آن افزایش اضافه وزن و چاقی خواهد بود.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb