۵ نتیجه برای قاسم زاده
بهارک بیاتی، غلامعلی افروز، آنیتا باغداساریانس، سوگند قاسم زاده، اسدالله رجب،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: خانوادههای دارای فرزند مبتلا به دیابت با مشکلات و چالشهای مختلفی از جمله کاهش کیفیت زندگی و مشکلات رفتاری و آشفتگیهای روانی فرزند مبتلا مواجه هستند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارتقای کیفیت زندگی والدین دارای فرزند مبتلا به دیابت بر نشانههای بالینی فرزندشان صورت گرفته است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و با بهرهگیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است . نمونه آماری بالغ بر ۳۲ کودک مبتلا به دیابت و والدین آنها بود که طی دو مرحله و به روش نمونهگیری در دسترس از انجمن دیابت ایران انتخاب شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۲ ساعته تحت آموزش برنامه ارتقای کیفیت زندگی قرار گرفتند.
به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه نشانههای بالینی کودک( Child Symptom Inventory-CSI-۴) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس چندمتغیره صورت پذیرفت.
نتایج: یافتهها نشان داد که میانگین پس آزمون نمرات در نشانههای عاطفی-رفتاری در دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معنی دار داشته (۰۱/۰>p و ۵۳/۲۰=, F۱۹/۲۳, F=۰۱/۲۱F=) و میانگین نمرات گروه آزمایش به صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بوده که این امر حاکی از تأثیر مثبت برنامه جامع ارتقای کیفیت زندگی بر نشانههای عاطفی-رفتاری در فرزندان بوده است.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد آموزش برنامه ارتقای کیفیت زندگی بطور معنیداری بر نشانههای بالینی کودکان مبتلا به دیابت تأثیر داشته و آنها را کاهش داده است و لذا به منظور ارتقای کیفیت زندگی و کاهش آشفتگیهای روانی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به دیابت توصیه میشود.
ساجده ودودی، سوگند قاسم زاده، سیده منور یزدی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و بررسی اثربخشی برنامه بهبود بخشی روابط والد-کودک به منظور کاهش مشکلات برونی سازی شده در کودکان سندرم داون انجام شد. در این پژوهش ابتدا برنامه بهبود بخشی روابط والد-کودک طراحی، سپس به ارزیابی اثربخشی برنامه از طریق پژوهش شبه آزمایشی با انتساب نمونه تصادفی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری پرداخته شد.
روش کار: در این طرح والدین به همراه فرزندانشان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان سندرم داون در حال تحصیل در سال ۹۵-۹۶ مدارس استثنایی شهر تهران به همراه والدینشان بود و در نهایت ۳۶ مادر از بین ۵۶ مادر دارای فرزند سندرم داون با مصاحبه تشخیصی و ملاک های ورود و خروج پژوهش غربال شدند، و به پرسشنامهCBCL و پرسشنامه مقیاس رابطه والد-کودک هم در مرحله پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره از نوع اندازهگیری های مکرر بود.
نتایج: یافته ها نشان داد که میانگین پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش با یکدیگر تفاوت معنی داری داشته و میانگین نمرات گروه آزمایش به صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بوده که این امر حاکی از تاثیر مثبت مداخله خانواده محور بوده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه بهبود بخشی روابط والد-کودک باعث کاهش خرده مقیاس های تعارض و وابستگی و افزایش خرده مقیاس نزدیکی در روابط والد-کودک گردید و همچنین منجر به کاهش مشکلات رفتاری در کودکان سندرم داون شد.
لیلا افضلی، سوگند قاسم زاده، مریم هاشمی بخشی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه وهدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخلات خانوادهمحور بر نشانگان بالینی و مهارتهای اجتماعی کودکان بیشفعال انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با مراحل پیشآزمون-پسآزمون بود. برای این منظور پژوهش تعداد ۲۸ نفر از دانشآموزان دارای اختلال بیشفعالی مراجعهکننده به یک مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره به همراه پدران و مادرانشان با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، به عنوان نمونۀ اصلی پژوهش انتخاب شدند و سپس در دو گروه مساوی چهارده نفری قرار گرفتند. گروه آزمایشی در برنامۀ خانواده درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند.
روش کار: ابزارهای پژوهش، پرسشنامه مهارتهای اجتماعی نوجوانان ایندربیتزن و فوستر(۱۹۹۲) و پرسشنامه کانرز والدین(۱۹۹۹) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد که مداخلات خانوادهمحور منجر به افزایش مهارتهای اجتماعی و کاهش نشانههای بالینی کودکان دارای اختلال بیش فعالی میشود.
نتیجه گیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مداخله پژوهش حاضر برای افزایش مهارت اجتماعی و کاهش نشانههای بالینی کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیشفعالی مفید است.
سوگند قاسم زاده، میترا حسن زاده، ساجده ودودی، زهرا علوی، مینو مطبوع ریاحی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بهبود نشانگان کودک مبتلا به اختلال وسواسی جبری، روابط بین والدین و کودک، و رضایتمندی زوجیت والدین با کمک مداخله شناختی رفتاری خانواده محور انجام شد.
روش کار: ﭘﮋﻭﻫﺶ حاضر، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺍﯼ ﻧﻴﻤﻪﺗﺠﺮﺑﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ انتخاب ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺁﺯﻣﻮﺩﻧﻲ ﻫﺎ ﺩﺭ دو ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻭ کنترل، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﻴﺶﺁﺯﻣﻮﻥ ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ ﺍﺳﺖ. جامعه پژوهش حاضر، کلیۀ دانشآموزان ۹ تا ۱۲ ساله شاغل به تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ شهر تهران بودند که به دلیل مشکلات وسواسی جبری به مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره مراجعه کرده بودند و از میان آنان ۲۸ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مادران پرسشنامههای "مقیاس اضطراب اسپنس" (فرم والد)، "پرسشنامه ارتباط والد- فرزند" و "پرسشنامه رضایتمندی همسران افروز "(فرم کوتاه) و کودکان مقیاس اضطراب اسپنس(فرم کودک) را در دو نوبت پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند.برنامه مداخله به طور کلی در ۲۲ جلسه؛ ۸ جلسه گروهی برای مادران، ۸ جلسه بازی درمانی انفرادی برای کودک و ۲ جلسه اختصاصی برای هر خانواده به شیوه شناختی رفتاری برگزار شد.
نتایج: تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که برنامه مداخله شناختی رفتاری خانواده محور در بهبود رضایتمندی زوجیت و تعامل والد کودک و همچنین کاهش اضطراب کودک موثر بوده است (۰۱/۰p<).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه مداخله شناختی رفتاری خانواده محور منجر به بهبود روابط والدین و کودک مبتلا به اختلال وسواسی جبری و رضایتمندی زوجیت و کاهش اضطراب این کودکان و والدین میگردد.
سوگند قاسم زاده، زهرا نقش، محمد غلامی فشارکی، الهام شفیعی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم پیش از قاعدگی تجربه برخی علائم جسمی و روانی در روزهای آخر چرخه قاعدگی است که در عملکرد تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی تداخل ایجاد میکند. با توجه به مشکلات نوجوانان در این دوره این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی بر اضطراب، افسردگی و تنیدگی نوجوانان دختر مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی و کیفیت زندگی مادران آنها انجام پذیرفته است.
روش کار: این مطالعه تجربی بر روی ۲۶ دختر نوجوان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی که در سال ۱۳۹۹ به دو مرکز درمانی واقع در شهر تهران مراجعه کردهاند، انجام شده است. بیماران به طور تصادفی در ۲ گروه مداخله (۱۲ نفر، ۶ جلسه ۹۰ دقیقهای هفتگی) و کنترل (۱۴نفر) تقسیم گردیدند. در این مطالعه پرسششوندگان به پرسشنامههای کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی، پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی و پرسشنامه افسردگی بک، قبل، بعد و یک ماه پس از مطالعه پاسخ دادند. در این مطالعه از آزمون ANOVA تکراری و جهت تحلیل از نرمافزار۲۱ SPSS استفاده و سطح معنی دار ۵% در نظر گرفته شد.
نتایج: یافتهها نشان داد که گروه مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری را از نظر میانگین سه متغیر افسردگی، اضطراب و تنیدگی از خود نمایش دادند (۰۵/۰p<). این کاهش باعث افزایش معنیدار کیفیت زندگی مادران شده بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی روشی موثر برای کاهش مشکلات روانی دختران نوجوان و افزایش کیفیت زندگی مادران آنها خواهد بود.