۵۵ نتیجه برای راد
علی مرادی، سیدرضا مجدزاده، حجت زراعتی، قاسم زمانی، وحید ذنوبی، صدف قاجاریه سپانلو، محسن سنگی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
باتوجه به اهمیت عملیات بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه در حذف بیماری های سرخک و سندرم سرخجه مادرزادی و همچنین لزوم ارزیابی دقیق نحوه اجرای این برنامه از نظر کمی و کیفی و پوشش اطلاع رسانی باتوجه به غیر فعال بودن اجرای برنامه با استفاده از یک روش استاندارد این مطالعه در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت. این بررسی یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. حجم نمونه مورد نیاز بمنظور برآورد پوشش ایمن سازی ۳۹۰ نفر، اطلاع رسانی در سه نوبت و در هر مرحله ۱۹۰ نفر (جمعا ۵۷۰ نفر) بالاخره برای بررسی کیفیت خدمات ۲۴ تیم عملیاتی تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش Lot quality assurance sampling براساس سطح آستانه بالا ۸۰% و پایین ۳۰% صورت گرفت. براساس وضعیت پوشش ایمن سازی و کیفیت انجام واکسیناسیون، زنجیره سرد، کفایت نیروی انسانی، وسایل و موارد لازم در هر Lot آن Lot بعنوان قابل قبول یا غیرقابل قبول تعیین گردید. برای تحلیل از آزمون های کای دو و دقیق فیشر استفاده شد. ۹۶,۴% (فاصله اطمینان ۹۵%؛ ۹۴.۶ الی ۹۸.۲) افراد ۵ تا ۲۵ ساله مورد بررسی واکسن MR تلقیح کرده بودند. ۷ نفر (۱.۸%) از افراد واکسینه شده از گروه هدف برنامه واکسیناسیون نبودند. در مجموع ۲۰ نفر (۵.۳%) از افراد واکسینه شده دچار عوارض جانبی ناشی از تزریق واکسن شده اند. از مجموع ۱۹۰ فرد مورد بررسی از نظر پوشش اطلاع رسانی در هریک از مراحل اول، دوم و سوم بترتیب ۱۵۲ نفر (۸۰.۹%)، ۱۸۴ نفر (۹۶.۸%) و ۱۹۰ نفر (۱۰۰%) از اجرای بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه مطلع بودند. بیش از ۸۰% مردم از طریق صدا و سیما از اجرای برنامه مطلع شده بودند. کیفیت انجام واکسیناسیون در ۱۹ تیم عملیاتی (۷۹.۱%) مورد قبول و در ۵ تیم عملیاتی (۲۰.۹%) غیرقابل قبول تعیین شد. در این مطالعه کیفیت زنجیره سرد در ۲۳ تیم عملیاتی (۹۵.۸%) مورد قبول و در یک تیم عملیاتی (۴.۲%) غیرقابل قبول تعیین شد. کفایت نیروی انسانی، وسایل و موارد لازم برای واکسیناسیون MR در کلیه ۲۴ تیم عملیاتی مورد بررسی (۱۰۰%) مورد قبول تعیین شد. اجرای واکسیناسیون همگانی در این مدت کوتاه در مقایسه با برنامه های مشابه که در سایر کشورها انجام گرفته است بیانگر موفقیت دست اندرکاران در اجرای این برنامه است. در مجموع بنظر می رسد در زمینه کیفیت اجرای واکسیناسیون، عرصه اطلاع رسانی، تدارک لوازم و تجهیزات مراکز بهداشت شهرستان ها در حوزه تحت مطالعه مناسب عمل کرده و به پوشش هدف رسیده اند.
رضا رادگودرزی ، آفرین رحیمی موقر ، الهه سهیمی ایزدیان، محمدرضا محمدی ، محسن وزیریان ،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
در دی ماه سال ۱۳۸۲ در شهر بم زلزله ای به وقوع پیوست که موجب کشته شدن بیش از ۳۰۰۰۰ نفر شد. در این شهر مصرف تریاک در مردان شایع بوده و مشکلاتی را پس از زلزله ایجاد کرد. هدف این مطالعه بررسی آمادگی و نحوه عملکرد سیستم بهداشتی - درمانی در برخورد با علایم محرومیت معتادان به مواد افیونی پس از زلزله، بررسی روشهای شناسایی معتادان و سنجش نظرات پرسنل درمانی و معتادان در خصوص روشهای مناسب برخورد با اعتیاد پس از بلایا بوده است. این مطالعه کیفی در شهرستان بم و هشت بیمارستان کرمان و تهران که زلزله زدگان را پذیرفته بودند، انجام شد. ۱۶۳ نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند (۶۱ معتاد و بقیه از خانواده معتادان، مردم بم، پزشکان، پرستاران، امدادگران، و مسوولین) و روش انتخاب نمونه ها از طرق فرصت طلبانه و ارجاع همتایان بود. پرسشگری به شیوه مصاحبه عمیق (با پرسشنامه نیمه ساختار یافته) انجام گرفت. قبل و پس از زلزله، آموزش ویژه ای برای پرسنل درمانی یا برنامه ای جامع برای پیشگیری و درمان وابستگی به موارد وجود نداشت. نگرش اکثریت پرسنل سیستم درمانی نسبت به درگیر شدن در درمان معتادان منفی بود. سیستم درمانی در دو هفته اول پس از زلزله بدون برنامه ای معین پوشش دارویی ناکاملی را ارایه دادند. پیشنهاد اکثر مصاحبه شوندگان این بود که در شرایط بلایای احتمالی بعدی در روزهای اول برای جلوگیری از علایم محرومیت از داروهای اپیوییدی استفاده و پس از رفع بحران و بهبود صدمات جسمی اقدام به ترک شود. عواقب ناگوار عدم رسیدگی به مشکلات اعتیاد پس از بحران می تواند شامل تغییر بروز مصرف مواد به ویژه در گروه های خاص؛ تغییر در شدت سو مصرف؛ و احتمالا تغییر نوع مواد و روش مصرف به اشکال پر خطر باشد. در نتیجه برای پیشگیری و درمان صحیح مشکلات مربوط به مصرف مواد وجود برنامه ای جامع و مدون ضرورت دارد تا در شرایط خاص بحران براساس آن عمل شود.
مسعود یونسیان ، علی مرادی ،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
تصادفات جاده ای و ترافیکی یکی از شایعترین سوانح و حوادث است که سالانه جان بسیاری از مردم را در جهان به خطر می اندازد. در کشور ما نیز این مساله به صورت یک معضل و مشکل ویژه بهداشت و سلامت جامعه در آمده است به گونه ای که ایران به لحاظ تصادفات و سوانح جاده ای و ترافیکی به عنوان یکی از کشورهای دارای بیشترین موارد تصادف و مرگ و میر ناشی از آن معرفی شده است. عوامل انسانی به ویژه عملکرد رانندگان یکی از مهمترین علل سوانح رانندگی است. این مطالعه به منظور تعیین سطح آگاهی نگرش و عملکرد رانندگان در مورد مقررات راهنمایی و رانندگی در شهر تهران انجام گرفت. مطالعه حاضر به صورت مقطعی بر روی ۲۲۰ نفر از رانندگان وسایل نقلیه در شهر تهران انجام شده است. نحوه نمونه گیری به صورت خوشه ای بود. هر خوشه مشتمل بر ۱۰ راننده متوالی که از یک محل مشخص عبور می کردند. در نظر گرفته شد. برای تعیین ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون کای دو و در صورت لزوم از شاخص نسبت شانس (OR) و حدود اطمینان آن استفاده شد. پایایی (Reliability) سوالات در هر حیطه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. پایایی ساختاری (Construct Validity) سوالات در هر حیطه با استفاده از روش تجزیه تحلیل مولفه های اصلی (Principal Components Analysis) بررسی گردید. در مجموع ۲۲۰ راننده مورد بررسی قرار گرفتند. به ترتیب ۶۷,۷%، ۵۶.۴% و ۴۷.۷% از افراد مورد بررسی دارای آگاهی، نگرش و عملکرد مناسب در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی بودند. پس از حذف اثر متغیر های مخدوش کننده (با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک) آگاهی نگرش و عملکرد رانندگان در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی از نظر آماری دارای ارتباط معنی داری با یکدیگر نبودند. اما ارتباط آگاهی رانندگان مورد بررسی در مورد مقررات راهنمایی و رانندگی با سن آنها و ارتباط متغیرهای تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل و نوع اتومبیل با عملکرد آنها از نظر آماری معنی دار بود. این مطالعه نشان داد در مجموع عملکرد رانندگان در شهر تهران در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی ضعیف است. با توجه به اهمیت نقش عوامل انسانی در وقوع سوانح و حوادث رانندگی بهترین و با صرفه ترین روش در کاهش وقوع این گونه حوادث مداخله و اصلاح عملکرد رانندگان است. گر چه به نظر نمی رسد شیوه های متداول آموزشی (آگاهی محور) توفیق چندانی در این مورد داشته باشند.
رضا رادگودرزی ، ونداد شریفی ، آفرین رحیمی موقر ، علی فرهودیان ، ایزدیان الهه سهیمی ، محمدرضا محمدی ، نغمه منصوری ، علی اکبر نجاتی صفا ،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی و تحلیل روند مقالات پژوهشی بهداشت روان کشور منتشره در سالهای ۱۳۵۲- ۱۳۸۱.
روش کار: کلیه مقالات پژوهشی داخلی و خارجی در حوزه علوم روان پزشکی، روان شناسی و علوم عصب پایه در ایران، در شش دوره پنج ساله متوالی (از ۱۳۵۲ تا ۱۳۸۱)، با استفاده از بانک اطلاعات بهداشت روان کشور (IranPsych) مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، روند مقالات در زمینه های زیر بررسی شد: اطلاعات مقاله نگاری، حوزه های اصلی، موضوعات، روش، محل پژوهش، منبع حمایت مالی و همکاری بین نویسندگان.
نتایج:۳۰۳۱ مقاله بررسی شد و تعداد کل مقالات در هر دوره و هر حوزه، روندی رو به افزایش داشته است. از نظر سهم هر یک از حوزه ها (فراوانی نسبی)، حوزه عصب پایه در سه دوره آخر رشد چشمگیرتری داشته است. در حوزه اپیدمیولوژی، روند، فرودی در دوره سوم داشته و سپس افزایش یافته است. حوزه های روانشناختی و بالینی با وجود نوساناتی، روند نسبتا ثابتی داشته اند. حوزه خدمات بهداشتی، سهم کمتری نسبت به سایر حیطه ها داشته است. از نظر روان شناسی پژوهش، نسبت مطالعات مروری، کاهش و مطالعات مشاهده ای مقطعی و کارآزمایی بالینی، افزایش داشته است.
نتیجه گیری: افت سهم تحقیقات خدمات بهداشتی از یافته های مهمی است که توجه مسوولان بهداشت روان کشور را می طلبد. شناخت روند پژوهش های انجام شده در بهداشت روان کشور می تواند مبنایی برای سیاستگذاری و برنامه ریزی پژوهش های بهداشت روان قرار گیرد.
علیرضا باهنر ، حسین رشیدی ، سوسن سیمانی ، احمد فیاض ، علی اکبر حق دوست ، مجید رضایی نسب ، محمدعلی راد ،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: هاری از جمله زئونوزهای مهمی است که در ایران از دیرباز وجود داشته است و شیوع آن بویژه در حیات وحش همواره باعث ابتلای سایر حیوانات از جمله نشخوارکنندگان، سگ ها و گربه هایی که در تماس بیشتری با انسان هستند شده است. با توجه به بروز و تنوع اقلیمی هاری در استان کرمان، در زمینه اپیدمیولوژی این بیماری در جمعیت های حیوانی استان، مطالعه ای به انجام رسید.
روش کار: طی سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۲ (۱۱ سال)، تمام موارد حیوانی که مشکوک به هاری بودند و نمونه ای از مغز آنها از طریق شبکه ها و اداره کل دامپزشکی استان کرمان جهت بررسی و تشخیص سرولوژی آزمایش Rapid Fluorescent Focus Inhibition test (RFFIT) و پاتولوژی (آزمایش اجسام نگری) به انستیتوپاستور ایران ارسال شده بود، شناسایی و نتیجه آزمایش آنها بررسی شد. سایر داده ها نظیر: گونه دام، شهرستان فرستنده نمونه، فصل، میزان بارندگی و دما به عنوان متغیرهای مستقل جمع آوری گردید و پس از ورود به نرم افزار SPSS، با آزمون های مجذور کای، دقیق فیشر، آزمون t، کولموگروف اسمیرنوف و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.
نتایج: از مجموع ۳۶۲ نمونه مغز حیوانات مشکوک به هاری، ۳۰۱ مورد (%۸۳,۱۵) مثبت بوده است. تغییرات سالانه تعداد نمونه های حیوانی مشکوک به هاری و تعداد نمونه های تایید شده هاری طی سال های مورد مطالعه، روند صعودی را نشان می دهد؛ که این روند از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ محسوس تر است. در کل استان کرمان، شهرستان جیرفت (با ۱۱۹ نمونه تایید شده) بیشترین و شهرستان بم (با ۴ نمونه تایید شده) کمترین موارد هاری را در حیوانات داشته اند. لذا، بیشترین و کمترین مقدار ارزش اخباری مثبت (Positive predictive value) بر مبنای تشخیص کلینیکی هاری حیوانات، به ترتیب در شهرستان بردسیر با %۹۵.۸ و در شهرستان بم با %۵۷.۱ بوده است. گاو و گوسفند در بین حیوانات اهلی، بیشترین و نوعی جونده به نام خدنگ (Mongoose) در میان حیوانات وحشی، کمترین فراوانی ابتلا به هاری را در استان داشته اند. شیوع بیماری در حدود ۵۰% از نمونه های روباه، ۴۰% از سگ ها، ۷۰% از گرگ ها و ۳% از شغال ها ثبت شده است. با کاهش بارندگی و افزایش متوسط دما موارد مشکوک و موارد تایید شده حیوانی تا حدودی افزایش یافته است.
نتیجه گیری: افزایش جمعیت سگ های ولگرد و روی آوردن این حیوان و حیات وحش به علت تغییرات اکولوژی به سمت شهرها و روستاها می تواند از عوامل گسترش هاری در حیوانات منطقه باشد. به علاوه یافتن این نکته که در بین حیوانات مهاجم، روباه بیشترین نقش را دارد، اهمیت این حیوان را در انتقال بیماری بیش از پیش نشان می دهد و لزوم مطالعات بیشتر در زمینه اکواپیدمیولوژی بیماری را گوشزد می نماید.
کتایون صمیمی راد، بابک شهباز، محمود محمودی، مهدی نوروزی، مسعود فیاض واثقی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران هموفیلی و تالاسمی در معرض خطر بالایی برای آلودگی با ویروس هپاتیت (HCV)C هستند. خون های اهدایی غربال نشده و فرآورده های خونی مهمترین عوامل خطر در انتقال HCV به بیماران تالاسمی و هموفیلی می باشند.
روش کار: از ۹۸ بیمار تالاسمی و ۷۴ بیمار هموفیلی استان مرکزی نمونه خون گرفته شد. نمونه ها با کیت الیزای نسل سوم از نظر آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C بررسی شدند. نمونه های الیزا مثبت، به منظور حذف موارد مثبت کاذب با روش تاییدی RIBA و با استفاده از کیت نسل سوم آزمایش شدند. اطلاعات بدست آمده از بیماران با استفاده از آزمونهای کای دو و یک مدل رگرسیون لجستیک با نرم افزار آماری SPSS ویرایش ۵/۱۱ تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: در ۵(۱/۵%) بیمار تالاسمی و ۳۱(۹/۴۱%) بیمار هموفیلی، آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C شناسایی شد. در بیماران تالاسمی بین مثبت بودن از نظر آنتی بادی و تعداد واحدهای خون دریافتی، اسپلنکتومی و طول مدت درمان، ارتباط معنی دار مشاهده شد. تحلیل عوامل خطر در بیماران هموفیلی نشان داد که بین مثبت شدن آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C با طول مدت درمان با فرآورده های خونی (۰۱/۰=p) و شدت بیماری هموفیلی (۰۱/۰p<) رابطه معنی داری را وجود دارد. در این بررسی کاهش فراوانی آنتی بادی در بیماران تالاسمی از ۱/۸% به ۰% پس از اجرا شدن طرح غربالگری خون های اهدایی مشاهده شد.
نتیجه گیری: یافته های این تحقیق در استان مرکزی نشان می دهد اجرای طرح غربالگری خون ها از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C و کنترل شدید در تهیه فاکتورهای انعقادی تغلیظ شده بطور مؤثری بیماران هموفیلی و تالاسمی را از آلوده شدن به ویروس هپاتیت C محافظت می کند.
علی مصداقی نیا، حشمت نورمرادی، فروغ واعظی، سیمین ناصری، رامین نبی زاده، محمود علی محمدی، شاهرخ نظم آرا،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: متیل ترشیری بوتیل اتر (MTBE) یک ماده اکسیرژن دار افزودنی به سوخت می باشد که بعنوان جایگزین تترااتیل سرب جهت کاهش آلاینده های خروجی از اگزوز اتومبیل ها استفاده می شود. این ماده شیمیایی آلی در آبهای مناطقی که ریخت و پاش بنزین در آنها صورت می گیرد به وضوح دیده می شود. این تحقیق با هدف امکان بررسی حذف MTBE از آب آشامیدنی در نقطه مصرف با استفاده از فرآیند جذب به کمک کربن فعال دانه ای ایرانی انجام گرفته است.
روش کار: از بستر کربن فعال دانه ای ایرانی جهت حذف MTBE از آب آشامیدنی در نقطه مصرف استفاده شده است. غلظت های تهیه شده از MTBE در آب که بصورت مصنوعی ساخته شده است ppb۵۰ و ppb۱۰۰ می باشد. همچنین اثر کلروفرم در غلظت ppb۱۰۰ و کلر باقیمانده در دو غلظت ۲/۰ و ۵/۰ میلیگرم بر لیتر بر حذف MTBE از آب مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: ستون فوق قادر است ۳۷۵ لیتر آب حاوی MTBE با غلظت ppb۵۰، کلروفرم ppb۱۰۰ و با کلر باقیمانده ppm۲/۰ را تصفیه نماید در صورتی که میزان کلر باقیمانده به ppm۵/۰ افزایش یابد، میزان آب تصفیه شده برابر ۳۳۵ لیتر می باشد. همچنین ستون قادر است ۱۹۵ لیتر آب حاوی MTBE با غلظت ppb۱۰۰، کلروفرم ppb۱۰۰ و کلر باقیمانده ppm۲/۰ را در حالتی که میزان MTBE خروجی کمتر از استاندارد مورد نظر است، تصفیه نماید.
نتیجه گیری: در این تحقیق مشخص شد که کلر باقیمانده و کلروفرم باعث اشغال محلهای فعال کربن و در نتیجه کاهش ظرفیت جذب MTBE می گردد. علاوه بر این تمایل کربن فعال در جذب کلر باقیمانده و کلروفرم بیشتر از MTBE می باشد.
مهدی جهانگیری، جواد عدل، سید جمال الدین شاه طاهری، حسین کاکوئی، عباس رحیمی فروشانی، علیمراد رشیدی، امیر قربانعلی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی انطباق کارتریج ماسک های تنفسی با استانداردهای مورد پذیرش، جهت حصول اطمینان از کارایی آنها در حفاظت از دستگاه تنفسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است .این مطالعه با هدف بررسی میزان انطباق کارایی کارتریج ماسک های تنفسی ویژه بخارهای آلی موجود در شرکت های مختلف پتروشیمی با استاندارد EN ۱۴۳۸۷:۲۰۰۴ انجام شد.
روش کار: در فاز اول این مطالعه انواع کارتریج های ماسک های تنفسی موجود در صنایع پتروشیمی شناسایی شد و مشخصات آنها از طریق مکاتبه با سازندگان و مطالعه ی مستندات آنها استخراج گردید. در مرحله بعد تعداد ۳ نمونه از هر نوع کارتریج با استاندارد فوق الذکر انتخاب و با دستگاهی که به منظور اندازه گیری زمان عبور، طراحی و ساخته شد، مورد آزمون قرار گرفتند.
نتایج: این مطالعه نشان داد که کمترین و بیشترین طول عمر کارتریج های مورد بررسی به ترتیب ۲۹ و ۱۴۲ دقیقه می باشد. از بین ۱۰ نوع کارتریج مورد بررسی، طول عمر یک نوع از کارتریج ها از حداقل تعیین شده در استاندارد (۷۰ دقیقه) کمتر بود.
نتیجه گیری: با توجه به وجود یک نوع کارتریج غیر استاندارد در بین نمونه های مورد مطالعه، ضروری است برنامه ای جهت حصول اطمینان از انطباق کارایی کارتریج ها با استاندارد های مربوطه از سوی نهاد های مسوول نظیر سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی و مرکز تحقیقات حفاظت و بهداشت کار کشور تدوین واجرا گردد.
فرشید رادفر، محمد جواد حضوری، صدیقه سادات طوافیان،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه نگرش کارمندان و عملکرد مدیران در خصوص مدیریت تعارض در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد ۳۳۰ نفرشامل ۳۰۰ نفر پرستار و ۳۰ نفر مدیر بیمارستان بطور تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر ۳۰ سؤال، انجام گرفت. جهت پردازش دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
نتایج : این پژوهش نشان داد که ۱۷۸ نفر از کارمندان(۵۹%) و ۱۴ نفر از مدیران (۴۷%) بر این باورند که از سبک اجتناب در مدیریت تعارض استفاده نمی شود. ۱۷۷ نفر از کارمندان (۵۹%) معتقدند که مدیرانشان از سبک سازش بهره نمی گیرند و ۱۳ نفراز مدیران (۴۳%)ادعا میکنند که از سبک سازش در مدیریت تعارض استفاده می شوند.. ۱۲۰نفر از کارمندان(۴۰%) و ۴ نفر از مدیران(۱۳%) معتقد بودند که مدیران از سبک مصالحه بهره می جویندو درهر دو گروه ۱۷۹ نفر از کارمندان (۶۰%) و ۱۸ نفر از مدیران(۶۰%) معتقد بودند که سبک حل مسئله در مدیران برای حل تعارضات سازمانی وجود ندارد.
نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد مدیرانی که دارای نگرشهای اجتناب، حل مسئله و اجباربودند به نظر کارمندان در عمل نیز از همان شیوه ها بهره می جستند ولی مدیرانی که دارای سبک سازش و مصالحه بودند عملاً از این شیوه بهره نمی گرفتند.
پرویز اولیاء، فرح السادات بحرینی، منیر برادران افتخاری، مصطفی قانعی، آمنه ستاره فروزان، مهدی فراهانی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین اولویتهای تحقیقاتی یکی از موضوعات مهم در نظام تحقیقات سلامت میباشد؛ به خصوص در کشورهای در حال توسعه که توانایی اختصاص منابع مالی برای هر طرح پژوهشی وجود ندارد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم اولویتهای تحقیقاتی کشور را تعیین نماییم
روش کار: این مطالعه با همکاری تمام دانشگاههای علوم پزشکی کشور و سایر ذینفعان با استفاده از راهبرد پژوهش درضرورتهای بهداشت ملی ((ENHR Essential National Health Researchوبا روش نیاز سنجی در سطح دانشگاهها انجام گردید و سپس اولویتهای کشوری بر اساس آنها تعیین شد.
نتایج: تعداد عنوان جمع آوری شده از دانشگاه ها ۶۷۲۳ عنوان که ۱۷% از عناوین تحقیقاتی مرتبط با علوم پایه ، ۷۸% کاربردی وفقط ۵% مرتبط با تحقیقات توسعهای بود. همچنین تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که بر اساس نوع مطالعه تقریبا" نیمی از اولویتهای تحقیقاتی توصیفی( ۳/۴۶%)، ۳۶% تحلیلی و۶/۱۷ % مداخلهای بودند. به منظور دسته بندی اولویتهای جمع آوری شده ، نه محور بیماریهای واگیردار، بیماریهای غیر واگیر، تحقیقات نظام سلامت (HSR)، دارو و صنعت، علوم پایه، طب سنتی و گیاهان دارویی ، بهداشت محیط، تغذیه و دندانپزشکی تعیین گردید.
نتیجه گیری: در سالهای قبل تعیین اولویتهای تحقیقاتی از بالا و توسط تعداد محدودی از صاحبنظران و پژوهشگران تعیین می شد درحالیکه در این روش اولویتها از سطوح پایین تعیین و بتدریج به سطح ملی رسیده است.
آذر طل، غلامرضا شریفی راد، احمدعلی اسلامی، فاطمه الحانی، محمدرضا مهاجری تهرانی، داوود شجاعی زاده،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران دیابتی با توجه به ماهیت مزمن بیماری خود، نیازمند توجه مداوم با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و خود مراقبتی می باشند. در این میان توجه به منحصر به فرد بودن هر بیمار و طرح مراقبتی او در بستر جامعه ضروری است. یکی از ابزارهای مفید در راستای حمایت همه جانبه از بیماران دیابتی نوع ۲، ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی آنهاست. این پژوهش با هدف تعیین میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و عوامل موثر بر آن در بیماران دیابتی نوع ۲ انجام یافته است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در سال ۱۳۹۰در بازه زمانی ۶ ماهه انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به یکی از مراکز دیابت شهر اصفهان، حجم نمونه۳۵۰ نفر و نمونه گیری به روش مستمر(متوالی) بوده است. میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی بیماران با استفاده از ابزار استاندارد خودمدیریتی بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت اندازه گیری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: ۳۵۰ بیمار دیابتی نوع ۲ در این مطالعه شرکت نمودند. میزان پاسخ دهی ۸۸ درصد بود (۳۹۸/۳۵۰). سن اکثریت شرکت کنندگان در مطالعه بین۶۰-۵۰ سال بود (۴۲/۸±۵۲/۵۵) و ۳/۵۴ درصد آنها مطابق با معیار سازمان جهانی بهداشت در محدوده مرزی کنترل متابولیک قرار داشتند (۳۰/۱±۷۲/۷). حیطه های خود نظام یافتگی( ۳۶/۶±۶/۳۳) و تبعیت از رژیم پیشنهادی درمانی( ۹/۲±۴۶/۱۱) به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین نمره را به خود اختصاص دادند. امتیاز کلی خودمدیریتی در سه سطح مناسب، متوسط و نامناسب با عوامل دموگرافیک مانند جنس، سن، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و خصوصیات مرتبط با سلامت و بیماری مانند سابقه بیماری دیابت، مدت زمان ابتلا به دیابت، وجود بیماریهای همراه، عوارض دیابت، وضعیت سلامتی عمومی، نوع درمان، درآمد خانواده و HbA۱C مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مطالعه نشان داد که تمامی عوامل یاد شده فوق به جز سابقه بیماری با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی ارتباط معنی داری داشتند(۰۰۱/۰p<). مضاف بر این، هر بعد از این ابزار استاندارد با بیشتر متغیرهای فردی و عوامل مرتبط با بیماری ارتباط معنی دار داشتند(۰۰۱/۰p<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد بتوان با اجرای مداخلات توانمندسازی مبتنی بر رفتارهای خودمدیریتی در سطوح فردی و اجتماعی در بیماریهای مزمن، در ارتقاء سلامت فردی و اجتماعی گامهای مثبتی در راستای اعتلاء سلامت جامعه برداشته شود.
بهاره حاجی زاده، فاطمه صداقت، بهرام رشیدخانی، سهیلا میرزاییان، سید مجید معاشری، آناهیتا هوشیار راد، مصطفی میرقطبی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی رابطه عوامل تغذیهای با سرطان سلولهای سنگفرشی مری squamous-cell) carcinoma) در استان کردستان انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۴۷ بیمار مبتلا به سرطان سلولهای سنگفرشی مری (مورد) و ۹۶ بیمار فاقد سرطان مری (شاهد) شرکت کردند. اطلاعات تغذیهای از طریق یک پرسشنامه معتبر نیمه کمی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تخمین نسبت برتری (Odds Ratio) و فاصله اطمینان ۹۵ درصد از رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایج: میانگین نمای توده بدنی (۳/۲۵ در برابر ۴/۲۰) و سطح تحصیلات در گروه شاهد بالاتر بود. حال آنکه سابقه علائم رفلاکس و مصرف سیگار در گروه مورد بالاتر بود. در سهک (Tertile) سوم مصرف میوهها اثر محافظتی علیه سرطان سلولهای سنگفرشی مری مشاهده شد ( نسبت برتری ۱۳/۰ با فاصله اطمینان ۹۵ درصد: ۰۴/۰ تا ۴۵/۰ و ۰۰۱/۰=p). در گروه میوهها، برای موز، کیوی و پرتغال ارتباط معکوسی مشاهده شد (pروند به ترتیب ۰۳/۰ ،۰۲/۰ و ۰۱/۰). اثر مصرف سبزیها روی سرطان سلولهای سنگفرشی مری معنیدار نبود، ( نسبت برتری ۶۶/۰ با فاصله اطمینان ۹۵درصد : ۲۳/۰ تا ۸۷/۱) گرچه در سهک سوم مصرف سبزیها کاهش خطر این نوع سرطان مشاهده شد. در مورد بقیه مواد غذایی رابطه معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر ارتباط معکوس منحصراً بین مصرف میوهها و سرطان سلولهای سنگفرشی مری را نشان داد.
کورش هلاکویی نائینی، ابوالحسن ندیم، قباد مرادی، سلما تیموری، حمیده رشیدیان، مریم کندی کله،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: بیش از نیمی از جمعیت جهان در تقریباً ۱۰۰ کشور از سراسر دنیا در معرض ابتلا به بیماری مالاریا قرار دارند. این بیماری طی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ از مسائل بهداشتی مهم تلقی گردیده است طوری که در این دوران هیچ بیماری دیگری تا این اندازه زیانهای مالی و جانی جبران ناپذیری در کشور ببار نیاورده است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت اپیدمیولوژی بیماری مالاریا در یک دوره ۶۵ ساله از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۸۵ در کشور ایران به منظور آموختن درسهایی برای آینده است.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه ترکیبی شامل مرور متون و مطالعه در سیستمهای بهداشتی با بررسی سوابق و آنالیز دادههای موجود است. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز در این مطالعه، سه منبع مهم اطلاعاتی در نظر گرفته شد. ۱- منابع الکترونیک داخلی و خارجی، ۲- منابع غیر الکترونیک کتابخانهای و دادههای موجود حاصل از نظام مراقبت مالاریا ۳- مصاحبه با افراد مطلع و صاحب نظر. در بررسی منابع الکترونیکی ۲۶ متن انتخاب شد. در بررسی متون و دادههای غیر الکترونیکی و در بررسی پایان نامهها مجلات و اسناد و گزارشها ۱۸۰ مورد که در این زمینه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش مصاحبه باافراد صاحب نظر با ۵ نفر از افراد مطلع مصاحبه به عمل آمد. علاوه بر اسناد دادههای مالاریا در کشور طی ۶ سال اخر دوره مطالعه از سوی مرکز مدیریت بیماریها در اختیار تیم تحقیق گرفت و در این مطالعه از آن استفاده شد.
نتایج: بروز بیماری در ۶۵ سال از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۸۵ نشان میدهد که تعداد موارد بیماری مالاریا علیرغم نوساناتی که درطی سالهای مختلف داشتهاند رو به کاهش نهاده است. بروز بیماری از بروز ۲۵۰ تا ۳۳۳ در هزار نفر در سالهای ابتدائی قرن اخیر شمسی به بروز ۲۲/۰ در هزار نفر در سال ۱۳۸۵ رسیده است.
نتیجه گیری: تغییرات بروز بیماری نشان میدهد که طرح حذف مالاریا به عنوان یک هدف دست یافتنی قابل وصول است. تجربیاتی که در زمینه کنترل بیماری مالاریا حاصل شده در کنترل بیماریهای دیگر نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
بهروز یزدان پناه، میترا صفری، فرح بحرینی، فرزاد وفایی، محسن سالاری، مهران یوسفی، مسعود رضایی، علی حسینی، محمد حبیبیان، فرید مرادیان،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات سنتی برای حل مشکلات سلامت مردم به دلیل مشارکت محدود جامعه دچار چالش شده است. پروژه همیاران سلامت با هد ف تعیین الگوی مؤثر مشارکت جامعه در حل مشکلات سلامت در شهرستان بویر احمد و دنا طراحی واجرا شد.
روشکار : این مطالعه از نوع مداخلهای- مشارکتی مبتنی بر جامعه است که طی سال های ۱۳۸۸- ۱۳۸۴ به اجرا در آمد. جامعه پژوهش کلیه خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بویراحمد و دنا بودند. کمیته راهبردی پروژه از پژوهشگران دانشگاهی، مدیران بخش سلامت و نمایندگان سایر بخشهای مرتبط با سلامت تشکیل و شش منطقه برای انجام پروژه انتخاب شد. در هرمنطقه گروه همیار سلامت با حضور نمایندگان اقشار مختلف مردم، پژوهشگران و نمایندگان سازمان ها و بخش سلامت تشکیل شد. توانمندسازی اعضای گروه ها در زمینه نیاز سنجی و تعیین اولویتها و روشهای پژوهش انجام و مشکلات سلامت هر منطقه شناسایی و موضوع پژوهشی و برنامه مداخلهای متناسب با مشکل طراحی و اجراشد.
نتایج : مهمترین دستاورد این پروژه فرآیند طی شده جهت رسیدن به اهداف بود. اجرای شش طرح مداخلهای – مشارکتی جهت حل مشکلات و نیازهای دارای اولویت سلامت دستاورد دیگر این پروژه است. بعد از اجرای مداخلات، فراوانی و میانگین مشکلات و عوامل مستعد کننده آن در جامعه تحت مطالعه کاهش یافت.
نتیجهگیری: فعالیت گروههای همیار سلامت الگویی از فرآیند رویکرد برنامهریزی شده به سلامت جامعه بود که به جامعه کمک میکند تا گروه ارتقای سلامت را تشکیل، اطلاعات را جمع آوری و با توجه به اولویتهای سلامت مداخلات را طراحی و ارزشیابی کند.
مرضیه فرنیا، محمد شهبازی، قباد مرادی، سپیده علیزاده، بهمن ابراهیمی، مریم کندی کله،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: احتمالا مهمترین و جدیترین تهدید بهداشت عمومی برای بشر بعد از بیماری طاعون HIV/AIDS بوده است. زندانها با توجه به شرایط خود میتوانند بیماریهای عفونی مثل HIV/AIDS و هپاتیت را در داخل خود گسترش داده و سپس آنرا به جامعه انتقال دهند. راهبرد اصلی برای کنترل HIV/AIDS و هپاتیت در بین معتادان تزریقی اجرای برنامههای کاهش آسیب است. چند سال است که برنامههای کاهش آسیب در زندانهای ایران اجرا میشوند. هدف از این مطالعه ارزشیابی برنامههای کاهش آسیب در زندانهای ایران بر اساس نظرات مدیران و کارکنان و پزشکان زندانها است.
روشکار: ۳۷۰ نفر از کارکنان زندانهای سراسر کشور طی مطالعهای مقطعی در سال ۱۳۸۸ برای اندازهگیری نظراتشان در زمینه برنامههای کاهش آسیب، شامل درمان نگهدارنده با متادون و توزیع سرنگ و سوزن مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج : ۲۳/۹۵ درصد کارکنان زندان ها نسبت به اجرای برنامهی درمان نگهدارنده با متادون نگرش مثبت داشتند و اجرای آن را در زندانها موفقیت آمیز میدانستند. ۳۵/۷۰ درصد این افراد نسبت به طرح توزیع سرنگ در زندانها نیز نگرش مثبت داشتند. نوع استخدام و سابقهی کار کارکنان بر نگرشی که این افراد نسبت به برنامهی درمان جایگزین با متادون داشتند تاثیر داشت. سن تنها عاملی بود که بر نگرش افراد نسبت به اجرای طرح توزیع سرنگ تاثیرگذار بود.
نتیجهگیری : نگرش و ارزیابی مثبت مدیران، کارکنان و پزشکان زندان ها نسبت به اجرای برنامهی درمان جایگزین با متادون نشان دهنده موافقت زیاد این افراد با برنامههای مذکور است و نشانه موفقیت اجرای این برنامه در زندانهای کشور است. اما موافقت و همراهی کاملی نسبت به برنامه توزیع سرنگ در زندانها وجود ندارد. نکتهای که در برنامه درمان جایگزین با متادون میتواند نگرانی ایجاد کند این است که۵/۴۲ درصد از افراد مورد مطالعه عقیده دارند که اجرای برنامهی درمان جایگزین با متادون در زندان ها، اگر کنترل نشود ممکن است که منجر به افزایش اعتیاد گردد.
قباد مرادی، مینو محرز، محمد مهدی گویا، معصومه دژمان، سید احمد سید علی نقی، سحر خوش روش، حسین ملک افضلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف : هدف مطالعه ی حاضر، بررسی دیدگاه سیاست گذاران و افراد کلیدی در خصوص سیاست های مبارزه با ایدز در کشور بود. روش کار: در این مطالعه ی کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. جمع آوری داده ها ازطریق مصاحبه فردی و اخذ دیدگاه سیاست گذاران و افراد کلیدی در زمینه ی ایدز صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل چارچوبی استفاده شد.
نتایج: نتایج این مطالعه در سه دسته کلی شامل نقاط قوت و ضعف در سیاست گذاری و سیاست های موجود در ایران، نقاط قوت و ضعف اجرای سیاست ها و عملکرد سازمان ها، و پیشنهادات در خصوص بهبود طراحی و اجرا و اعمال سیاست های جدید مبارزه با ایدز جمع بندی و ارائه شد. این مطالعه نشان داد در سیاست گذاری ها، اجرای سیاست های موجود، عملکرد سازمان ها و طراحی سیاست های جدید در زمینه ی مبارزه با بیماری ایدز، علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف چشمگیری نیز وجود دارد.
نتیجه گیری: جهت دستیابی به اهداف توسعه ی هزاره ( MDGS ) در زمینه ی مبارزه با ایدز در کشور ایران لازم است سیاست ها و اقدامات مطلوب تری در دستور کار دولت و سیاست گذاران حوزه ی سلامت کشور و دست اندرکاران مبارزه با ایدز قرار گیرد.
فاطمه فلاح مدواری، هاله صدرزاده یگانه، فریدون سیاسی، گیتی ستوده، سید مصطفی حسینی، سید وحید مهدوی راد،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ناامنی غذایی مشکل عمدهی سلامت عمومی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته می باشد که زمینه ساز مشکلات تکاملی، روانی، کمبود مواد مغذی و بیماری های مزمن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ناامنی غذایی و عوامل مرتبط با آن در خانوارهای دارای کودک ۵-۴ سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و خانه های بهداشت شهرستان مهریز طراحی و اجرا شد.
روش کار: این بررسی در سال۱۳۹۲به صورت مقطعی بر روی۵۰۰ خانوار دارای کودک ۵-۴ سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و خانه های بهداشت شهرستان مهریز انجام شد. نمونه ها به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای تعیین وضعیت امنیت غذایی خانوار پرسشنامهی امنیت غذایی ۱۸ گویه ای USDA استفاده شد. وضعیت اقتصادی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی توسط پرسشنامه اطلاعات عمومی بررسی شد. آزمون مجذور کای، t مستقل و رگرسیون لجستیک چندگانه برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: شیوع ناامنی غذایی در خانوارهای مورد بررسی ۶/۳۹% بود (ناامنی غذایی بدون گرسنگی ۲/۲۳%، ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید به ترتیب۱۵و ۴/۱%). بین ناامنی غذایی و تحصیلات والدین، جایگاه شغلی والدین، درآمد ماهیانه خانوار و قد مادر ارتباط آماری معکوسی مشاهده شد (۰۰۸/۰= p ). همچنین ناامنی غذایی با سن مادر و بعد خانوار ارتباط مستقیم معنی داری نشان داد (۰۰۴/۰= p ). براساس نتایج رگرسیون لجستیک چند متغیره، سطح تحصیلات و شغل پدر عوامل پیش بینی کننده ناامنی غذایی بودند.
نتیجه گیری: شیوع ناامنی غذایی در جامعه مورد بررسی بالا می باشد. با توجه به نتایج حاصل از این بررسی، ارتقای تحصیلات افراد خانوار، ارتقای شغلی و اقتصادی خانوارها و کنترل تعداد افراد خانواده جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی خانوارها ضروری می باشد.
منال اعتمادی، محسن غفاری داراب، الهه خراسانی، فردین مرادی، حبیبه وزیری نسب،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: طفره رفتن اجتماعی به تمایل افراد برای اعمال تلاش کمتر هنگامی که در یک گروه فعالیت می کنند نسبت به زمانی که به صورت انفرادی فعالیت می کنند، اشاره دارد. افرادی که در سازمان احساس بی عدالتی می کنند، به احتمال بیشتری به این پدیده روی
میآورند. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت طفره روی اجتماعی در پرستاران و ارتباط آن با عدالت سازمانی در بین پرستاران بیمارستان توحید سنندج انجام گرفته است.
روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی است که به روش توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۹۱ انجام شده است. جامعه مورد مطالعه کلیه پرستاران شاغل در مرکز آموزشی و درمانی توحید واقع در شهر سنندج بود. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارآماری SPSS و روش آمار توصیفی شامل توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار تحلیلی شامل آزمون های آماری اسپیرمن، من ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: یافته ها نشان می دهد در میان مولفه های عدالت سازمانی بیشترین میانگین مربوط به مولفه تعاملی عدالت سازمانی(۰۸۶/۰ ± ۳۹/۳) است و طفره روی اجتماعی هم نسبت به عدالت سازمانی میانگین بیشتری داشته است. براساس آزمون اسپیرمن همه مولفه های عدالت سازمانی با طفره روی اجتماعی رابطه ای معکوس دارند و فقط مولفه توزیعی عدالت سازمانی با طفره روی اجتماعی رابطه معنی دار(۰۵/۰ p< ) دارد.
نتیجهگیری: می توان گفت عدالت توزیعی برای کارکنان از حساسیت زیادی برخوردار است و مدیران باید برای به وجود آوردن این احساس که توزیع منابع در سازمان عادلانه است، بیشتر تلاش کنند. بیمارستان باید سعی کند برای جلوگیری از اثرات منفی مرتبط با طفره روی، امکان طفره روی اجتماعی را کاهش دهند. یک راه برای رسیدن به این هدف، برجسته کردن اهمیت شغل است، به طوری که افراد وظایف و اهداف خود را معنی دار و مهم بدانند و نقش پ رستار در بالین بیمار برجسته تلقی شود.
امیرمنصور طهرانچیان، ساعده عزیزی ثالث، ملیحه مرادی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات متقابل بین سرمایه سلامت و آموزش در ایران در دورهی زمانی ۱۳۹۲- ۱۳۵۹ است.
روش کار: به منظور برآورد الگو از روش اقتصادسنجی الگوی تصحیح خطای برداری (VECM) استفاده شده است. برای تخمین الگو از نرم افزار Eviews ۹ استفاده شده است.
نتایج: یافتهها نشان داده است که هر دو ضریب مربوط به اثر شاخص آموزش بر شاخص سلامت و ضریب اثر شاخص سلامت بر شاخص آموزش منفی است. بهعبارتدیگر، بهبود وضعیت آموزش، منجر به ارتقای سرمایه سلامت و بهبود سرمایه سلامت منجر به ارتقای شاخص آموزش شده است.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که بهبود وضعیت آموزش، منجر به کاهش نرخ مرگ و میر کودکان و ارتقای سرمایه سلامت میشود. همچنین ارتقای سطح سرمایه سلامت منجر به بهبود شاخص آموزش میشود. بنابراین ارتباط متقابل این دو شاخص در ایران به طور تجربی مورد تایید است. از این رو، سرمایهگذاری در هر دو بخش میتواند به طور همفزون سبب شتاب در شاخصهای سرمایه سلامت و آموزش در کشور شوند. در ماده ۲۴ فصل سوم برنامه پنجم توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران "ارتقاء شاخص توسعه انسانی کشور به سطح کشورهایی با توسعه انسانی بالا و هماهنگی در رشد شاخصهای آموزش، بهداشت و اشتغال"مورد تاکید قرار گرفته است. با عنایت به تصریح جایگاه نظام سلامت در برنامه پنجم توسعه کشور، توجه ویژه سیاستگذاران اقتصادی در تامین مالی بخشهای آموزش و بهداشت، پیشنهاد سیاستی این مقاله را تشکیل میدهد.
سجاد مرادی، لیلا خرمی نژاد، فاطمه زارع، سیما علی اکبر، ژیلا مقبولی، خدیجه میرزایی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه:در مطالعات امروزی نقش فعالیت بدنی در پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر امری ثابت شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط فعالیت جسمانی با میزان تراکم معدنی استخوان بر اساس مدت زمان شروع یائسگی می باشد.
روش کار: در این پژوهش مقطعی ۲۵۴ خانم یائسه در سنین ۴۶ تا ۷۸ سال مورد بررسی قرار گرفتند. ارزیابی های تن سنجی با استفاده از روش BIA تعیین گردید. اندازهگیری تراکم معدنی استخوان به روش DEXA و فعالیت بدنی با پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی (IPAQ) بررسی شد.
نتایج: توزیع سطوح فعالیت بدنی در زنان یائسه به ترتیب ۷/۳۹% غیرفعال، ۶/۴۷% با فعالیت متوسط و ۵/۱۲% با فعالیت بالا بود. همچنین نتایج بدست آمده بیانگر ارتباط مثبت میزان فعالیت بدنی در سنین اولیه یائسگی (۵۵ سال سن و کمتر) با تراکم معدنی استخوان (۰۳/۰p=) و (۰۵/۰p=) T-score در ناحیه ستون مهرهها میباشد. این در حالی است که این ارتباط در ناحیه لگن مشاهده نشد (۰۵/۰> p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که می توان از سطوح فعالیت بدنی زنان در سنین اولیه یائسگی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده میزان تراکم معدنی استخوان در ناحیه ستون مهره ها استفاده کرد.